معبر آسمان


 

نویسنده: صالح افشار تو یسر کانی




 

عشق است علي و نور احمد صلوات
بر بسمل عشق نور سرمد صلوات

ذكري است عظيم و نص قرآن كريم
بر احمد و بر آل محمد (ص) صلوات

زيباترين سرود

ذكر فرشتگان خدا نام احمد است
دل روشن از حقيقت اين نور سرمد است

زيباترين دو بيتي عمرم كه گفته ام
صلوات بر محمد و آل محمد (ص) است

معبر معراج

هر آن كس سينه يي محتاج دارد
به سر از تيغ دلبر تاج دارد

ز رگ هاي شهيدان مي توان ديد
شهادت معبر معراج دارد

معارف جنگ

جنون عشق از دريا بياموز
صلابت را ازين صحرا بياموز

همه گمنام درست علم عشقيم
معارف هاي جنگ از ما بياموز

معبر آسمان

مسير آسمان از روي مين است
فقط يك پاي تو روي زمين است

تو را با رمز يا زهرا عليه السلام شناسند
كه راز بسته فتح المبين است
#16@
دشت هاي تاول زده

پيشاني زخم آشنا مي بوسم
انگار كه خاك كربلا مي بوسم

من راوي دشت هاي تاول زده ام
تا جاي كف پاي تو را مي بوسم

لاله هاي ميشداغ

گرفتم زمين و زمان را سراغ
جهان جز شهيدان ندارد چراغ

و بالنجم هم يهتدون را بخوان
تو از خون هر لاله ميشداغ

روياي حقيقت

نگاه و سنگر و قناسه پيداست
جنون و رفتن و تلواسه پيداست

به روياي حقيقت ها رسيدي
رد پايت به روي ماسه پيداست

بيت المقدس

كجا گل بشكفد با حمله خس
بيفتد شهر ما در دست ناكس

نشان خار و خس داديم آن روز
پس از فتح المبين بيت المقدس

زينت سرباز

سرباز تفنگ زينت پشتش بود
نارجك مرگ زاي در مشتش بود

بر دشمن خونخوار چو او حمله نمود
بر ماشه مرگبار انگشتش بود
67/3/4 شلمچه

دانشگاه عشق

كلاس درس ما درگاه عشق است
كتاب ما دل آگاه عشق است

نوشته روي پيشاني شهيدي
حسين استاد دانشگاه عشق است
آينه عشق

در آينه عشق قشنگ است بسيجي
فارغ ز رياكاري و رنگ است بسيجي

در مدرسه عشق چو تعليم صفا ديد
دافوس هنرمندي جنگ است بسيجي

دافوس

ز دانش نامه اسرار جنگي
پر از مانور تاكتيك است دافوس

اگر روشن كني دل حق بيابي
به نور سينه ات بي شمع فانوس

تفسير عشق

بر توسن عشق رهسپار است شهيد
چون موج سپيد، بي قرار است شهيد

چون شبنم خون نشسته بر گونه گل
تفسير طراوت بهار است شهيد

پروانه در آتش

اگر شرمنده روي شهيدم
اگرچه سوخته بال سپيدم

اگر پرسي در اين وادي چه ديدي
بجز پروانه در آتش نديدم

سوم خرداد

اي خوشا روز سوم خرداد
كه در آن گشت قلب ايران شاد

چون به ايثار خون و دست خدا
گشت از دست دشمنان آزاد

زمين و آسمان ها شاد گشته
كه خرمشهر ما آزاد گشته

وطن جغرافياي خنده ماست
دوباره سوم خرداد گشته
خرمشهر

دل كارون پر از خمپاره و مين
به خون عاشقان گرديده رنگين

ز خونين شهر جز مسجد نمانده
ولي از پا نشست آن خصم ننگين

اي شهر دليران

اي صحنه محنت و بلا خرمشهر
آغشته به خون شهدا خرمشهر

آن لحظه كه دشمنان هجوم آوردند
كردي تو وفاي پر بها خرمشهر

خرمشهر خونين

گل و آئينه و قرآن بياريد
همه اسفند و آتشدان بياريد

به ياد فتح خرمشهر خونين
چراغ لاله در ميدان بياريد

شكست خار و خس

كجا گل بشكند با حمله خس
بيفتد شهر ما در دست ناكس

نشان خار و خس داريم آن روز
پس از فتح المبين، بيت المقدس

خرمشهر را خدا آزاد كرد
بيا با ما بخوان شرح جنون را
حديث لاله هاي واژگون را

به قول آن امام راحل ما
خدا آزاد كرد اين شهر خون را

و الفجر چهار

هميشه لاله اينجا داغداره
قتيل تير و تركش بي شماره

صداي بانگ يا الله الله است
گمانم نوبت «و الفجر چاره»

منبع : افشار تو یسر کانی .صالح / معبر اسمان / انتشارات ایران سبز جاپ دوم / تهران 1388